کتاب در یک جنگل تاریک تاریک

اثر روث ور از انتشارات نشر نون - مترجم: شادی حامدی آزاد-داستان معمایی

آخر هفته های سرگرم کننده و سرگرم کننده که در حومه انگلستان قرار دارد باید یک چرخش بدبختانه در هیجان انگیز روان شناختی، اجباری و تیره ای پیچیده روت کار داشته باشید. گاهی اوقات تنها چیزی که می ترسد ... خودت است. وقتی لئونورا نویسنده مجذوب به تعطیلات آخر هفته به زمین های انگلیسی دعوت می شود، او با تمسخر موافقت می کند سفر را انجام دهد. اما همانطور که شب اول می افتد، آگهی ها در بین دوستان قدیمی و جدید ظاهر می شود، حافظه ناخوشایند سبب می شود که لئونورا ذخیره شود، و یک تحقیر وحشتناک از بین می رود: حزب تنها در جنگل نیست.


خرید کتاب در یک جنگل تاریک تاریک
جستجوی کتاب در یک جنگل تاریک تاریک در گودریدز

معرفی کتاب در یک جنگل تاریک تاریک از نگاه کاربران
من فکر نمیکنم که Ive شخصیت اصلی را به همان اندازه که نورا، شخصیت اصلی In the Dark، Dark Wood، در سنین مختلف، دوست داشت. در اوایل سال جاری، راشل، شخصیت \"دختر در قطار\" را یافتم، آزاردهنده و غیرقابل توجیه بود، اما از او متنفر نبودم. برای اینکه عادلانه باشد، من از نوا نمی ترسم تا آنجا که خودم را از دست بدهم. او یک زن 26 ساله است که هنوز هم با خلع سیتی و ناامیدی از آن است که در 16 سالگی رخ داد. بله، 16 سال! چه نوع بازنده از روابط نوجوانی تا چه حد تحت تأثیر قرار می گیرد که به او اجازه می دهد تمام روابط بزرگسالان خود را مسموم کند؟ به شما می گویم چه نوع بازنده: نابغه، بچه گانه، نابالغ، نورا ناخوش است. خدای من، اما شما فکر می کنید که جهان بیش از ده سال پیش، زمانی که با دوست پسرش، جیمز، بیش از ده سال پیش، به پایان رسید، و بله، ****** SPOILER ALERT *********** *** SPOILER ALERT ************** SPOILER ALERT ************** SPOILER ALERT ************* * SPOILER ALERT ************** SPOILER ALERT ************** SPOILER ALERT ************** SPOILER ALERT ************** SPOILER ALERT ************** SPOILER ALERT ******** شکسته شدن توسط او به ارمغان آورد حاملگی غیرقابل پیش بینی نوجوان (که او قطع شد)، اما نورا خود را روشن می کند که او با بارداری یا سقط جنین خیلی ناراحت بود: آن را با جیمز بود که او را به عنوان یک خراب عاطفی به عنوان یک بزرگسال، قادر به شکل پایدار، روابط بلند مدت. با توجه به اینکه دوست پسر نوجوان سالخورده اش باشه. انشایی که 10 سال پیش اتفاق افتاد! شيخ! حالا چه بسيار مسخره تر از زني است که نمي تواند از يک دهه پيش از آنکه نوجوان بود، شکسته شود؟ کلر - که اکنون، به راحتی، به جیمز، دوست پسر پیشین نوراس، کسی که قلبش را از دست داده - از او متنفر است و او را ناراحت می کند؛ زیرا او، کلر، او 16 ساله بود، او اساسا باعث شکست بین نورا و جیمز شد، با ارسال یک متن به نیوا از تلفن جیمز - بدون اطلاع به جیمز - به طوری که نورا فکر می کنم که متن واقعا از جیمز بود؟ بله، کلر می ترسد که در سن 26 سالگی (مانند نورا) او را مورد آزار و اذیت قرار می دهد، زیرا زمانی که او 16 ساله بود، او در مورد نورا، یک فریب، تند و زننده و نوجوان را بازی کرد و نوورا فکر می کرد که جیمز او را رها کرده است. کلر در چه دنیا زندگی می کند، جایی که او فکر می کند که بزرگسالان واقعا به طور جدی رفتار می کنند و رفتارهای ناگوار نوجوانان را که در گذشته دور افتاده اند، به شدت مورد انتقاد قرار می دهند، اما یکی از شخصیت های کلر را به خاطر اقدام او قضاوت می کند: جیمز حتی جنجالی تر و خنده دار مضحکتر است. او می توانست از تعقیب او با کلر زمانی که او یاد می گرفت، ده سال بعد، آنچه کلر انجام داده بود همانطور که او و کلر در حال ازدواج هستند. بله، این مرد متولد شده با کشف برخی از جادوگرهای نوجوان احمقانه از ده سال پیش به طرز وحشتناکی فرو رفته است. و این یکی از شخصیت های جیمز، که به ما گفته شده، خودش یک مرد بی رحمانه و بی رحمانه بوده است، قبل از اینکه تصمیم بگیرد - حداقل تا زمانی که این آشکار شدن در مورد کلارس نوجوانان - با Clare حل و فصل شود. و بنابراین کلر، با چشم انداز از دست دادن وفادار شدنش و از دست دادن همه ی مردم که مراقبت از آن چه که او انجام داد، تنها زمانی که 16 ساله بود، شرمنده شد، تصمیم می گیرد که بهترین شیوه ای که برای او انجام شود، چه خواهد بود - چه دیگر - جیمز را قتل عام و فرار نورا برای قتل. بله، من بچه شما نیستم کلر قصد دارد تا جیمز را به قتل رساند تا با جیمز ریخته شود و با اقدامات بد و بدبختانه او در معرض آزار و اذیت قرار گیرد. و او قصد دارد تا نورا را که یک زن است که او حتی از ده سال پیش به خاطر قتل ندیده است، نادیده گرفته است. این چیزی است که از ما خواسته شده ایم ایمان بیاوریم. من می توانم کافر خود را به راحتی برای داستان منقبض نگه دارید. من می توانم به سحر و جادو و بیگانگان و تاریخ های متناوب و دیگر غریبه ها اعتقاد داشته باشم. اما مودبانه دشوار است که کفر من را به نقطه ای که می توانم کاراکترهای این رمان را به عنوان حتی از راه دور واقعی، غیر دیوانه (همه آنها: نورا، کلر و جیمز به فکر کردن و رفتار کردن) همانطور که آنها در این رمان انجام می دهند) انسان ها. این رمان بسیار عجیب و غریب است که من خجالت می کشم که یک ناشر چنین بی معنی را به چاپ بدون ویرایش سنگین اجازه دهد - به این دلیل که در واقع، ساخت یک روایت مناسب و معقول در اینجا وجود دارد، اما از نظر روان شناختی غیرممکن است که آن را فریب دهد ذهن که یک ویرایشگر این را به نویسنده برای برخی کارهای بزرگ کاراکترها و انگیزه های آن ارسال نکرده است. اما من این رمان را 2 ستاره و نه 1 ستاره رتبه بندی کرده ام. من آن را 2 ستاره به جای 1 تنها می دهم، زیرا قول می دهم. من صدای یک نویسنده را می شنوم که دارای یک داستان خوب است. و این همه، یک رمان ابتدایی است. بنابراین، اگر چه این بررسی است، من اعتراف می کنم، و نه سخت، من نمی خواهم به معنی و تند و زننده است، زیرا هدف من نیست. علیرغم مشکلات بسیاری که در Dark Dark Wood یافت می شود، جوانه یک داستان خوب است و داستان خیلی بد نبود که من تمام نشده بودم. من تمام راه را برای پایان دادن به خواندن مطالعه کردم. من وانم ...

مشاهده لینک اصلی
این یک ARC واقعا زیبا است، یکی از جالب ترین ive دیده می شود: تمام آن بافت و گرافیکی خشنود و زیبا به لمس کردن و نگه داشتن: اما داستان واقعا مطابق انتظارات من نیست. من آن را سه، اما سه کم است. این یک خواندن فوق العاده سریع است و اگر شما به دنبال چیزی در آن زمینه هستید - یک قصه رمز گشایی صفحه گشت و گذار سریع، این ممکن است به خوبی شما را برآورده کند. اما باید پیش بینی کرد که این یک کتاب خزنده و یا حتی از راه دور وحشیانه نیست، به نظر می رسد پوشش و epigraph به نظر می رسد: در یک در تاریک و تاریک خانه تاریک و تاریک وجود دارد؛ و در تاریکی، خانه تاریک بود تاریکی وجود دارد، اتاق تاریک؛ و در تاریکی، اتاق تاریک یک کابین تاریک و تاریک وجود داشت؛ و در تاریکی، جعبه تاریک اسکلت .... وجود دارد که همچنین باعث می شود که من به دلیل خطوط انتقال کابینت به جعبه از بین برود، بنابراین به نظر می رسد عجیب و غریب است. به طور سنتی، این است: در یک درخت تاریک و تاریک یک خانه تاریک و تاریک وجود داشت؛ و در تاریکی، خانه تاریک اتاق تاریک و تاریک وجود داشت؛ و در تاریکی، اتاق تاریک، یک قفسه تاریک و تاریک وجود داشت؛ و در تاریکی، کمد تاریک یک قفسه تاریک و تاریک وجود داشت؛ و در تاریکی، قفسه تاریک، یک جعبه تاریک و تاریک وجود داشت؛ و در تاریکی، جعبه تاریک بود .... اسکلت وجود دارد، اما برای همه این، آن فراموشی نیست، آن را نه ترسناک، و نه حتی از نظر روان شناختی خزنده. شخصیت های خاصی که به ویژه اندیشیده شده اند، قابل پیش بینی است، آن چیزی را که من می فهمم که در آن سال های آشفتگی را می توان با یک گفتگو فراموش کرد و مانع از آن مانع از آن شد که بسیار مشتاق و ناپسند است، مگر اینکه آن واقعا واقعا خوب عمل کند، ؛ یک وسیله مورد استفاده برای کشیدن داستان و هدایت خواننده به همراه بینی است تا زمانی که نویسنده احساس کند آینه زنجان را آشکار می کند. که در این مورد، خیلی زود تلگراف داده شده است، بنابراین آن را به طور کامل به عنوان قالیچه یاب نیست، اما زمان و مکان برای هر کتاب وجود دارد، درست است؟ این نه زمان من و نه جای من بود، اما من می توانم آن را به عنوان یک کتاب عالی برای خواندن در حالی که در یک قطار دراز، یا در یک هواپیما، و یا با شومینه یا ساحل پیچ خورده، اگر شما به این نوع از چیز. آن را بسیار سریع خواند، و با وجود تمام شکایات من، من واقعا در آن غوطه ور بود. من فقط چیزی که دیوانه بودم در مورد چیزی که من در آن غوطهور بودم نبود. من فقط در این ژانر خیلی خواندنی بودم و این چیزی را که من پیش از این ندیده بودم به من داد. اما شما و من مردم مختلف هستند، با نیازهای مختلف. یک شوخی بزرگ داشتند، اما من مطمئن نیستم که آن را خنده دار بود: من گوگل جیمز. یک بار. فقط یک بار. گوگل با تصاویری از او پراکنده شد - عکس هایی از او در صحنه، صحنه، عکس های تبلیغاتی، عکس هایی از او در کارهای خیریه لبخند زد و شب ها را باز کرد. کسانی که نمی توانستم خرسند شوند، آنهایی بودند که در آن به طور مستقیم در دوربین، به طور مستقیم از روی صفحه نمایش، به من نگاه می کردند. هنگامی که من به یکی از جایی که او برهنه در صحنه رفت، در Equus، من مرورگر را با دستان خودم بسته بودم، به طوری که Id بر روی چیزی خشونت آمیز یا ناخوشایند تکان داد. اگر @ اگر فقط @ من را ترک کرد چون - duh - equus.so ، آره - زیبا، زیبا ARC.

مشاهده لینک اصلی
صادقانه یکی از بدترین کتاب هایی که من در سال جاری خواندم، و قطعا نمیتوانم آن را به عنوان یک رمان جرم گرانبها توصیف کنم! در تاریکی، Dark Wood ضدضعیلی است که باید یک هیجان انگیز باشد. آن بسیار قابل پیش بینی، بسیار آهسته گام، دارای حفره های بزرگ طرح، و کاملا خسته کننده بود. من سبک نوشتن را کاملا آماتور، و شخصیت های بسیار نابالغ و یک بعدی است. این زنان قرار است بزرگسالان باشند و در اواسط تا اواخر دهه ی 20 - اما آنها به عنوان قضاوت، زننده، و تحت دختران با اعتماد به نفس آمد. پیچیدگی دوستی / روابط بزرگسالان به شدت فقدان داشت و تمام داستان به نظر می رسید درام نوجوان بود. هیچ کدام از شخصیت ها دوست داشتنی نیستند، و من برای هرکدام از آنها ریشه نداشتم، یا مراقب بودم که درگذشت یا زنده ماند. جریان کتاب برای من هم کار نمیکرد. همانطور که آسان بود حدس بزنید که @ BAD پسر @ VERY در اوایل. هیجان انگیز ساختن وجود نداشت، و به نظر می رسید به لمس کردن و در و ... اگر رمان های جنایی و یا هیجان انگیز سبک های مورد علاقه خود را از کتاب، من پیشنهاد می کنم شما را در جایی برای داستان نگاه است که شما را نگه می دارد گرفتن و سرگرم. هیچ چیز اصلی و یا تازه اینجا وجود ندارد - حتی یک اصطلاح خوب دوباره وجود ندارد.

مشاهده لینک اصلی
3 / 3.5؟!؟ !!! این کتاب به من چنین خشمگین را ترک کرد. آغاز شد خیلی سریع بود و من به آن مکیده شدم و سپس وسط به من افتاد احساس آرامش و به نظر می رسید که من خواندن بود که من از طریق گلدان راه رفتن. سپس پایان .... پایان تمام ذهن من را منفجر کرد. من نمی توانستم باور کنم که این اتفاق افتاده بود ... من توصیه می کنم؟ بله مجموعه ای از شخصیت ها کاملا بی پروا هستند. چنین شخصیتی عجیب و غریب از شخصیت ها، اما زمانی که با آن نوشته شده بود کاملا کامل بود. اوه من آن را دوست داشتم و سپس من از آن متنفر بودم ... من عاشق این بود که همه اینها در کنار هم قرار گرفتند، اما من هم از آن متنفر هستم و نمیتوانم بگویم چرا ... شما باید خودتان آن را بخوانید اما وقتی فکر میکنید فکر میکنید .. ... آه من از این متن متنفرم ... اما در عین حال هنوز هم سخت است که بگذارم.

مشاهده لینک اصلی
این یک داستان متوسط ​​بود که همه چیز را بهتر از آن ساخته بود. من آن را به عنوان یک رمز و راز نور توصیف می کنم. این یک هیجان نبود. این تاریکی یا ترسناک نبود. صدای راوی بسیار دوست داشتنی بود، موسیقی در ابتدا و پایان دادن به خزنده است، اما داستان خود را آهسته و کمی بارور شده بود گاهی اوقات ... پر از چالش ثابت توسط شخصیت های که هر کدام کمی عجیب و غریب و رفتار به طوری که هر دو گربه و نوجوان بود. برای اولین بار از یک رمز و راز آگاتا کریستی، سپس یک نمایشگر مانند دروغگوهای بسیار گرانبها، و سپس از بازی Clue، یادآور شدم. این داستان به اندازه کافی سرگرم کننده بود، اما من بیشتر از آن لذت می بردم اگر زمان بیشتری برای انجام این کار به دست آید. من متوجه شدم که به سمت انتهای قانع کننده تر است و بنابراین من با 3 ستاره می روم، اما احساس می کنم امشب به آنجا می رسم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب در یک جنگل تاریک تاریک


 کتاب آموزش آدمکشی
 کتاب مگره و مردمان محترم
 کتاب The Devil in the White City
 کتاب قتل از دید چند راوی
 کتاب elena knows
 کتاب شبکه ی جهانی جاسوسان 4