کتاب سه گانه ی نیویورک

اثر پل استر از انتشارات افق - مترجم: شهرزاد لولاچی-خجسته کیهان-داستان معمایی

کارنامه ی امثال Paul Austers، Trilogy نیویورک ، شامل سه رمان متصل است: City Glass، Ghosts ، و اتاق قفل شده ؛ داستان های فراموش نشدنی و اسرار آمیز که در سرعت نفس گیر هیجان انگیز حرکت می کنند.


خرید کتاب سه گانه ی نیویورک
جستجوی کتاب سه گانه ی نیویورک در گودریدز

معرفی کتاب سه گانه ی نیویورک از نگاه کاربران
(چاپ شده از مرکز شیکاگو برای ادبیات و عکاسی [cclapcenter.com] من نویسنده اصلی این مقاله است و همچنین مالک CCLaP؛ آن را به طور غیر قانونی مجددا چاپ نمی شود.) در چند هفته من رفتن به فرصتی برای خواندن Paul Austers تعجب رمان جدید، 4 3 2 1، که تا به حال جمع آوری تن از accolades از بازرسان اولیه؛ اما ایو هیچ وقت کارهای اوستر را قبلا انجام نداده بود، بنابراین فکر کردم که آدم با اولین چیزی که او منتشر کرده است شروع می شود، The Trilogy نیویورک که در اصل شامل سه رمان کوچک جداگانه در دهه 1980 بود، اما اکنون تنها به عنوان یک جلد فروخته می شود مجموعه (اما بعدا در مورد این دلیل است). و این زمانی است که من تعجب بزرگ را کشف کردم - که دور از خندیدن، نویسنده خسته کننده دانشگاه، من فکر کرده بود اوستر تمام این سالها بود، صرفا بر اساس نوع افرادی که کار او را دوست دارند و آنچه که در مورد آن می گویند، در عوض معلوم می شود که این عجیب و غریب باور نکردنی از داستان های به اصطلاحNew Weird @، انواع کتاب هایی است که برای اولین بار در نیمه دوم پست مدرنیسم محبوب شد، دقیقا برای اینکه سخت به تعریف - بخشی از ادبی، بخشی از ترس، رمز و راز، بخشی علم -فکری - و از آن زمان تبدیل به یک عنصر از فرهنگ فعلی ما در اینجا در قرن 21st.and در واقع، من نمی دانم چرا به مدت طولانی برای همه این را کلیک کنید در سر من، با توجه به مدت زمانی که من طرفدار برخی از این نویسندگان، اما خواندن اوستر برای اولین بار باعث شد تا متوجه شوم که در واقع یک کل بالغ از نویسندگان محبوب، در نیمه دوم دوران پسامدرنیستی که از این طریق می توان به آن اشاره کرد، از جمله توماس پینچون، جان کراولی، هاروکی موراکامی، تیم پاورز و بیشتر؛ و از آنجایی که این نویسندگان سعی داشتند این کار را انجام دهند، تعریف جدید و پیچیده بود، دنیای ادبی به نوعی به دنبال این نویسندگان به روشهای کاملا متفاوتی مبتنی بر شخص بود (پینچون، دانشگاهی است که در برخی از محبوبیت ها موفقیت؛ کرولی به عنوان نویسنده ژانر در نظر گرفته شده است که به برخی از اهدای دانشگاه اهمیت می دهد)، به جای دیدن آن ها به عنوان بخش هایی از جنبش بزرگتر و جذابتر است که متحد می کند همه چیزهایی که در طول چهل سال گذشته انجام داده اند. برای کسانی که نمی دانند، اصطلاح توسط Jeff Vandermeer در 90s اختراع شد، به عنوان یک ریف از اصطلاح قدیمی @ Weird @ از دوره ویکتوریا؛ به همین ترتیب، چیزهایی مانند دسته بندی های جداگانه برای @ science-fiction @ و @ noir @ and @ horror، @ وجود ندارد، بنابراین اساسا هر متافیزیکی به این برچسب عمومی تبدیل شد و سپس نویسندگان را تشویق کرد تا آزادانه از یک گربه به دیگر در یک کتاب واحد. VanderMeer استدلال می کند که این ژانرها فقط در دوران مدرنیستی قرن بیستم میلادی ساخته شده اند و شروع به توسعه قوانین سخت گیرانه خود کردند که نویسندگان مجاز به انحراف از آن بودند. اما آنچه که پسامدرنیسم به ما داد، انفجار این قوانین بود (همانند هر حکمی دیگر در موردproper writing @ که تا آن زمان اختراع شده بود)، اجازه دادن به نسل جدیدی از نویسندگان را مجددا درگیر کرد و این ژانرها را با هم ترکیب کرد و راه های منحصر به فرد. و اگر چه VanderMeer به طور خاص در مورد او در مورد نسل جدیدی از نویسندگان ژانر که در آن سال ها فقط در آن سال ها محبوب شد - افرادی مانند چارلز استراس، چین Mieville، کوری Doctorow و بیشتر - من در حال آمدن به درک که شما در واقع می تواند بازگشت به یک نسل کامل برای دیدن این مکتب فکری جدید عجیب و غریب که یکی از آن ها آغاز سال های تجربی هیپ ها در دوره ضد فرهنگی بود، اما واقعا به عنوان یک نیروی فرهنگی تا زمانی که سال های ریاست جمهوری 1980s. دقیقا همان چیزی است که سه رمان اول توسط اوستر را جذاب می کند، قطعا، آنقدر سخت است که به طور سنتی توضیح دهید؛ هرکدام از این کتاب ها شروع به بدتر شدن و بدتر شدن آن می کنند، و در نهایت تبدیل به معاهدات مربوط به هویت، قدرت نامگذاری چیزها و نحوه برخورد با آنها می شود. مفاهیم تفکر متعالی از دهه 1800 به ویژه در عصر الکترونیک اواخر قرن بیستم مناسب نیستند. هرچه بیشتر بخوانید، کمتر می فهمید که چه اتفاقی می افتد، و به زودی کتاب ها یک پر سر و صدا وحشت زده را بسیار شبیه به وحشت از داستانی خمیر می کند؛ اما توضیح این فریب وحشتناک بسیار شبیه به علمی تخیلی از وحشت بسیار شبیه به علم فریب است، حتی همانطور که کتاب ها هرگز نتوانستند بیرون بیایند و صریحا بیان کنند که چیزی متافیزیکی در واقع اتفاق می افتد، و این مسئله را مطرح می کند که آیا راویان ما ممکن است به سادگی از دیوانه هراس وجودی، یک اشاره روشن به کار HP Lovecraft. سپس در کتاب سوم، The Locked Room، اوستر پیچیدگی پیچیده تر را به همه آن ها اضافه می کند، با داشتن یک شخصیت خاص، نشان می دهد که در واقع این روابط پنهانی عجیب بین شخصیت ها در هر سه رمان است؛ و با گذشت زمان با همه چیز انجام شد، متوجه می شویم که هر سه کتاب به سادگی بزرگ هستند در بخش های مشابه ...

مشاهده لینک اصلی
برای کارهایی که به شدت شروع می شود، سه گانه نیویورک به طور قابل ملاحظه ای با سرعت بسیار زیاد شروع می شود و در این حالت همچنان ادامه پیدا می کند. احتمالا نتیجه آستر جوان که از باز شدنش در یک خواب آرامش می کرد، کنار گذاشت و سپس احساس کرد که محدود به آن نیست، اما بعد از آن هنوز تمایل نداشته است، این بخش باز به معجزه کوچکی از اختراع و تخیل شفاهی و کاملا ارزش دو استاد دیگر که احتمالا از آن الهام گرفته است: پیتر Handke (در بازی Kaspar) و ورنر Herzog (در فیلم The Enigma of Kaspar Hauser). این سبک زیر (کودک قفل شده در اتاق و مجبور به توسعه زبان خود و یا توسعه آن نیست) اساسا یک clip است مشکل نیست؛ در حقیقت به ما کمک می کند که ما را در داستان بچرخانیم، و زمانی که در کتابهای دیگر (از جمله رمان نویس جرم و معشوق، اولین صفحات چند صفحه ای متافقی Calvino-esque)، درخششی درخشان است ( یک نور که از دیگر مطالعات شخصیت کاسپار هوسرست وجود ندارد). با این حال، خلاصه آن. اوستر، شاگرد بکت، به نظر می رسد که به قهرمانش احترام گذاشته و به سرعت تصمیم بگیرد که ارزشش را نداشته باشد، و از آن زمان به همان اندازه که به سن متوسط ​​می رسد، به اوج خود رسیده است. پروس چوبی است، مفاهیم کم عمق، طرح وجود ندارد. هر سربای امیدوار فراموش شده است در مورد ایده ی نیویورک به عنوان یک محیط، آن را فراموش کنید - این می تواند در هر کجا. آیا آستر در مورد ناشناس بودن شهرها پس از مدرن توضیح داده است یا این فقط یک تصادف از انتشار / بازاریابی است که این سه قطعه نسبتا غیرمستقر را با هم ترکیب کرده و آنها را سه گانه نامیده است؟ در کتاب بعدی - در اتاق قفل شده - او یک اشکال غریب و غیر قابل تحسین از 3 قطعه به عنوان یک مثلث سه گانه، یک Intrusion از نویسندگان معمولی Austerian ارائه می دهد که به نظر می رسد پس از فکر است و هیچ کاری نمی کند، اما به طور قابل توجهی جریان ضعیف را شکست. در حال حاضر هر اشتباهی از داستان سراینده جوان که مرتبا مرتکب شده است. نمایش داده نمی شود؟ نه، Austers تصدیق کرد - و فقط در صورتی که شما از دست او معنی جهنم طلسم آن را برای شما. به درجه ای، من برای او احساس می کنم. کل ایده این ابهام (Fanshawe) که ناپدید شدن بسیاری از نسخ خطی ناتمام را به راوی ما که همیشه او را بتپرستی می داند - منظورم این است که کل روانۀ الهام بخش، بدون یک پیروزی در یک به طور خلاصه، درست است؟ و به نحوی یک راه قابل تحسین برای مقابله با این وضعیت - سرانجام، با حداکثر خودآگاهی. نوع ایده یک هزار نفر از نویسندگان تا به حال از زمانی که آنها برای اولین بار Borgess Pierre Menard یا Calvinos را خوانده اند اگر در یک شب زمستانی یک مسافر و یا حتی Tristram شندی. اما اگر یک درس برای آموختن در اینجا وجود داشته باشد، رویکرد آن با احتياط خود ارجاعی به راحتی خالی می شود! از حافظه من این چیز را دو بار در حال حاضر بخوانم، با وجود اولین تصور بد من. چرا؟ از آنجا که می خواهم اوستر را دوست داشته باشم. او باعث می شود شما احساس کنید شاید شاید، یک روز، جهنم بر روی بعضی از وحی استدلال است. اما در نهایت ممکن است که خیلی هم تضاد داشته باشد - قادر به پاساژ الهام گرفته است، اما همچنین به تقاضا از نویسنده حرفه ای. شما از من میپرسید، تقریبا همه چیزهایی که او می نویسد، دارای یک غیر طبیعی است که به نظر می رسد کمبود ویرایش کافی و یا مستقیم باشد و چشم خود را بر روی توپ نگه ندارد. کاخ ماه قابل قبول بود؛ موسیقی شانس تقریبا زنده بود؛ در اوراکل شب او فقط در مورد من متقاعد شده بود او در آستانه گفتن چیزی بود، اما زمانی که آن را نمی آمد آینده من را ترک کرد و به عقب نگاه نکرد. شاید بدیهی است که من از طریق یک فصل از رمان جسورانه ی جسورانه ی خود، Squeeze Play، که توسط Michael Dibdon در Book Jerry Writing تهیه شده بود، به آستر آمد، و این قطعه (من فکر می کنم) بیش از تقریبا هر چیزی در آن سرنخ ریموند را نجات داد چاندلر یا هر چیزی که اوستر از آن نوشته است. آیا این همه یارانه به بکت / پیروزی شاعر یونایتد نیویورک فقط یک مورد ازست است که خود را بیش از حد جدی می گیرد؟ ممکن است اینطور باشد.علاوه بر این، آیا فرد دیگری می تواند Austers را نادرست و مجذوب نشده است، اما به طور غیرمعمول از جنبه های جنسی بی نظیر پیدا می کند؟ من فکر می کنم این روش آن است که او آنها را به طرز حیرت انگیزی، معمولا در یک جمله، پس از وسواس بیش از جزئیات جزئی برای صفحات روایت. تقریبا آن را مانند برخی از پیچ و خم از بیان خود به طور ناگهانی از طریق تمام عجیب و غریب آگاهانه و غیرمنطقی تجزیه می شود. Stillman کرم خود را در whores که squirm را قرار می دهد. راوی اتاق قفل شده خود را در مقابل یک فاحشه نفیس تاهیتی در پاریس پیدا می کند. اغلب نگران کننده است که در \"موسیقی شانس\"، ناش (شخصیت بزرگسال بالغ از لحاظ معنوی) به طرز وحشیانه ای در عشق با یک فاحشه ای که توسط پوتز جوان و بی پروا به وجود آورده است، درگیر زندگی اش می شود - هیچ چیز اشتباه در آن نیست، به طور ناگهانی، فقط به عنوان یک دستگاه نقشه برداری کار می کند، مجبور شدم تعجب کنم که آیا برخی از نفوذ ناخواسته از زندگی شخصی آسترس که او سعی در اصلاح وجودش داشته است، تنها توسط ضرورت آن به تخریب می شود. به همان اندازه که دافع حادثه ای است در شهر شهر شیشه ای که کوین با خانم پل آئرسز ملاقات می کند ...

مشاهده لینک اصلی
هویت واقعیت بعضی از اسرار دیگر ممکن است بهترین ها را بررسی کنید.

مشاهده لینک اصلی
کتاب جالب، تقریبا 3 داستان کوتاه که با هم همپوشانی دارند - در یک جلد منتشر شده است. من مطمئن نیستم که پایان را درک می کنم و احساس رضایت نمی کنم، اما فکر می کنم خوانش عمیق تر کمک می کند. پس از اتمام کتاب، من کاملا مشخص نیستم که من فکر می کنم من هستم ....

مشاهده لینک اصلی
من این سه گانه را کاملا دوست داشتم در اصل به عنوان سه جلد جداگانه منتشر شده است - City of Glass (1985)، Ghosts (1986) و The Locked Room (1986) داستانهای جداگانه هستند، هرچند با وقایع و شخصیت های مرتبط هستند. شهر شیشه ای در مورد دانیل کوین، نویسنده ای از رمان های رمز و راز، که او تحت نام مستعار منتشر می کند. در اواسط شب کوین یک تماس تلفنی دریافت می کند. تماس گیرنده از Paul Auster از آژانس های تحقیقاتی اوستر می پرسد؛ هرچند که به درستی بیان می کند که اوستر و هونگ نیست، تماس او را تحریک می کند. هنگامی که برخی از زمان ها عبور می کند و تلفن دوباره زنگ می زند، دوباره از اوستر می پرسد، کوین نمی ترسد و خودش را به عنوان کارآگاه نامی می گیرد و یک پرونده جالب را به وجود می آورد. بنابراین یک داستان رویایی از هویت و آگاهی شروع می شود، جایی که مرزهای بین واقعیت و داستان، اگر وجود داشته باشند، باریک هستند. جادوها درباره یک کارآگاه خصوصی به نام آبی است که شخصیتی به نام سیاه دارد، هرچند که واقعا ممکن است تماشا کند که هرگز نشان نداده است. کمی پس از یک شهر کاملا شیشه ای، آن دو برج این دوچرخه سواری کشمکش و گیج کننده است، اما خوشبختانه خیلی سریعتر آن را می خوانید. اتاق قفل شده، مرحله پایانی ممکن است بهترین چیزها باشد. مردی به نام Fanshawe ناپدید می شود، پشت همسر باردار خود و مجموعه ای از مقالات، و پیام به دوست دوران کودکی خود را برای مراقبت از آن را ترک کرد. دوست یک نویسنده است که از بلوک نویسندگان رنج می برد؛ او تصمیم می گیرد که نسخه های خطی را تحت نام Fanshawes منتشر کند و به زودی پس از ازدواج همسرش و جایگزینی Fanshawe در خانواده است. اما این فقط آغاز است، زیرا زندگی او به آرامی به طور کامل تغییر می یابد به طوری که هرگز فکر نمی کرد. این سه رمان کوتاه کوتاه که به آسانی ارتباط برقرار می کنند، در رشته های شل و ناپسند و دلسوزشان واقعا شگفت انگیز هستند. شخصیت ها ظاهر می شوند و ناپدید می شوند و بیشتر از آنچه که یافت می شود گم می شود. هرگز مشخص نیست که چه کسی مراقب است و چه کسی تماشا می کند. نزدیکترین مقایسهی که می توانم بکنم، یک فیلم دیوید لینچ است که در آن سوالات بیشتر پاسخ داده نمی شوند. با این حال، تجربه خواندن ساتصفی است؛ پر از تحریم ها در مورد طبیعت هنر و وجود، با میله های همه جا حاضر. سبک نوشتن محدود و مخصوصا متضاد نیست؛ ممکن است این را در آینده بازبینی کنید.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب سه گانه ی نیویورک


 کتاب آموزش آدمکشی
 کتاب مگره و مردمان محترم
 کتاب The Devil in the White City
 کتاب قتل از دید چند راوی
 کتاب elena knows
 کتاب شبکه ی جهانی جاسوسان 4