مگره که صورتش را به طرف منظرهی آرام رودخانهی سن گردانده بود، رفتن آنها را ندید. او، روی ساحل رودخانه، دنبال اشباح آشنا میگشت. شبح آن مردی که با قلاب ماهی میگرفت. مگره او را، از سالها پیش، ماهیگیر خودم نامید. گرچه بیگمان نمیتوانست شخص واحدی باشد. آنچه اهمیت داشت این بود که همیشه مردی در آنجا، کنار پل سن ـ میشل، برای ماهیگیری و جود داشت؛
خرید کتاب شکیبایی مگره
جستجوی کتاب شکیبایی مگره در گودریدز
معرفی کتاب شکیبایی مگره از نگاه کاربران
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب شکیبایی مگره
خرید کتاب شکیبایی مگره
جستجوی کتاب شکیبایی مگره در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی