کتاب وقتی یتیم بودیم

اثر کازوئو ایشی گورو از انتشارات هرمس - مترجم: مژده دقیقی-داستان معمایی

وقتی پدر 9 ساله کریستوفر بنکس، یک بازرگان بریتانیایی در تجارت تریاک، از خانه خانواده اش در شانگهای ناپدید می شود، پسر و دوست او آکیرا در حال کارآزمایی هستند: "تا زمانی که در پایان، پس از تعقیب، مبارزه های مشت و تفنگ جنگی در اطراف کوچه های وارن مانند ولسوالی های چینی، هر کدام از تغییرات و پیشرفت ما، روایت های ما همیشه با یک مراسم باشکوه در جسیفیلد پارک برگزار می شود، یک مراسم که ما را یک مرحله بعد می بیند بر روی صحنه ای خاص نصب شده ... برای خوش آمدید جمعیت های فراغت تشویق شده است.

اما مادر کریستفور نیز ناپدید می شود و او برای زندگی در انگلستان، جایی که او در سال های بین جنگ های جهانی رشد می کند، ادعا می کند، یک کارآگاه معروف است. با این حال، سرنوشت خانواده اش همچنان به او تعجب می کند و او از طریق خاطراتش به سادگی می سوزد تا سعی کند حسابی از دستش برآید. در نهایت، در اواخر دهه 1930، او به شانگهای بازگشت و مهم ترین مورد زندگی اش را حل می کند. اما همانطور که کریستوفر تحقیق خود را دنبال می کند، مرز بین واقعیت و فانتزی شروع به تبخیر می کند. آیا سرباز ژاپنی او واقعا آکیرا را ملاقات می کند؟ آیا والدین او واقعا در یک خانه در منطقه چینی نگهداری می شوند؟ آقای گریسون، چه کسی آقای گریسون، مقام رسمی بریتانیا است که به نظر می رسد در حال برنامه ریزی یک جشن بزرگ است؟

در وقتی که ما بودیم، "اولین سوال من، آقا، قبل از هر چیز دیگری، اگر شما با انتخاب جسفید پارک برای این مراسم خوشحال هستید، ما می بینیم، نیاز به فضای قابل توجه است." یتیمان کازوو ایی هیورو از قراردادهای داستان های جنایی برای ایجاد یک تصویر متحرک از یک ذهن مضطرب و یک مرد که نمی تواند از سایه های طولانی ترویج دوران کودکی استفاده کند، استفاده می کند. شرلوک هلمز تنها قطعاتی را به وجود آورد که کفش کثیف، خاکستر سیگار بر روی آستین بود، اما برای کریستوفر، خاطرات محو شده از وقایع پیش از آن را نادیده گرفته و برای او حقیقت بسیار سخت است. Ishiguro می نویسد در شخص اول، اما از ابتدا ترک در کریستف ها با دقت محصور پروسس، پیشنهاد می دهد که نسخه نسخه خود را از جهان ممکن است قابل اطمینان ترین نیست. در مواجهه با چنین راوی، خواننده مجبور به تبدیل شدن به یک کارآگاه نیز شده است، تعقیب خرده حقیقت از طریق دخمه پرپیچ و خم حافظه کریستفورد.

Ishiguro هرگز برای تفریح ​​کلامی نبوده است، اما سطوح ناهموار این رمان فریبنده تنها به قدرت عاطفی خود افزوده است. هنگامی که ما یتیمان بودیم شاهکار فوق العاده ای از تخیل پایدار و کاملا کنترل شده است و در کریستوفر بنکس نویسنده یکی از شخصیت های برجسته خود را به یاد ماندنی ایجاد کرده است. - سیمون لیک


خرید کتاب وقتی یتیم بودیم
جستجوی کتاب وقتی یتیم بودیم در گودریدز

معرفی کتاب وقتی یتیم بودیم از نگاه کاربران
معرفي و نقد كتاب:
وقتي يتيم بوديم/كازوئو ايشي گورو/مژده دقيقي
از ايشي گورو تنها همين كتاب را مطالعه كرده ام.ايشي گورو نويسنده ي انگليسي ژاپني الاصليست كه برنده جايزه معتبر بوكر هم شده..
وقتي يتيم بوديم به صورت راوي اول شخص(من راوي) نوشته شده..كرسيتوفر بنكس جواني انگليسيست كه دوران كودكي اش را در شانگهاي تقريباً مستعمره انگلستان گزرانده..او حالا تبديل به انساني معتبر در انگلستان شده.او ارزوي دوران كودكي اش مبني بر تبديل شدن به كاراگاهي زبده را جامه عمل پوشانده و اكنون ارزوي ديگري ندارد جز اينكه راز مفقود شدن اسرار اميز پدر و مادرش را در شانگهاي بفهمد.او حالا كه بعضي از خاطرات را به ياد مي اورد متوجه ميشود كه شايد بعضي از ان اتفاقات انگونه كه او فكر ميكرده نبوده اند..او همواره چيزهايي را به ياد مي اورد،استنباط هايي ميكند و در اخر مثل يك كاراگاه محتاط هشدار ميدهد كه به دليل گذر زمان ممكن است اينها تفكرات و تخيلات او باشند و همه چيز انگونه كه او فكر ميكند نباشد.(پس در واقع خواننده نميداند كه ايا ميتواند به راوي اطمينان كند يا نه؟)سپس تصميم ميگيرد به چين در حال جنگ با ژاپن سفر كند و تا دير نشده تحقيقاتش را شروع كند.
وقتي يتيم بوديم كتابيست رمزالود با مضمون افشا شدن رازي و پي بردن به حقيقتي پس از ربع قرن..اما شما در اين كتاب نبايد منتظر پيچش هاي ناگهاني(به غير از يك استثنا) يا رو دست خوردنهاي متعددي باشيد..اين كتاب بيشتر حكايت اشرافيت و فقر،اختلاف طبقاتي،استعمار كننده و چپاول شده،حكايت جنگ دولتهاست كه دودش به چشم فقرا و مردم عامي ميرود و در اخر حكايت روابط خانوادگي و وابستگي خانواده هاست..بنكس در پي افشا كردن راز مفقود شدن پدر و مادرش به اين پي ميبرد كه جنگ فقط قسمت زاغه نشين و حلبي اباد شهر را به ويراني كشانده و فقرا را اواره كرده و قسمت هاي مهاجر نشين كه ساكنانش اروپايي ها هستند دستخوش كوچكترين مخاطره اي هم نشده و چگونه گلوله هاي توپ از بالاي مهاجرنشين عبور ميكند و به سمت شانگهاي فقير ميرود..ايشي گورو بدين وسيله هم مردم و دول اروپايي ها و هم اشراف و دولت چين را به دليل همكاري با شركتهاي اروپايي در تجارت ترياك و تنزل دادن سطح زندگي مردم را نقد ميكند.او سياسيون را نبيز بي بهره نميگذارد و با وارد كردن سيسيل به داستان در ابتدا جهت ديپلماسي و جلوگيري از جنگ ژاپن و چين و الكلي و معتاد به قمار كردنش در انتها انها را به باد استهزا ميگيرد.كتاب با وجود فقط تعداد كمي شخصيت اصلي در داستان(كريستوفر،سارا،اكيرا،پدر و مادر كريستوفر،جنيفر و عمو فيليپ) چندان در خلق شخصيتها موفق عمل نميكند..بعضي اتفاقات انقدرها دلايل قانع كننده اي ندارند و صرفاً براي پيش برد داستان اتفاق افتاده اند..بعضي اتفاقها گاه بسيار ساده لوحانه و تصادفي اتفاق مي افتند،مثل ماجراي پيدا شدن سرنخ محل اسارت پدر و مادر كريستوفر درست صبح همان روزي كه او قصد خروج از چين را دارد..سپس قرار گرفتن ادرس محل اسارت در نزديكي محل فرار..
وقتي يتيم بوديم از ان دسته كتابهايست كه نه ميتوانيد بگوييد فوقالعاده بود و نه ميتوانيد بگوييد چنگي به دل نميزد..كتاب خوبيست كه از نظر من كاستيهايي دارد..داستان بيش از حد خاليست و فاقد خورده داستانكهاي پر تعليق جهت كشش..شخصيتها بيش از حد ساكن و خالي از پيچش ها و هيجانات و تعليق براي كشش بيشتر(به غير از بخش اخر كتاب)..با اين حال خالي از لطف نيست..اما چند چيز كه مرا در مورد كتاب ازار داد يا شايد هم به روش محتاطانه كريستوفر بنكس بخشي از داستان را خوب متوجه نشدم..
١:چرا مردم چين و همينطور سران از كريستوفر كه تنها يك كاراگاه است انتظار دارند در ماجراي حمله ژاپن به چين به كمك انها بيايد انگار كه او يك ديپلمات رده بالاست..و جالبتر اينكه خود كريستوفر هم اين موضوع را ميفهمد و حل شدن انرا به بعد از پيدا شدن پدر و مادرش موكول ميكند..
٢:چطور كريستوفر كه يكي از حاذق ترين كاراگاهان انگلستان است و خوب مهمترين اصل براي هر كاراگاهي واقع گرا بودن و درك موقعيت داشتن است به طرز احمقانه اي انتظار دارد كه پدر و مادرش را بعد از وارد شدن در مبارزه با تجارت ترياك و پس از ربع قرن مفقودي نه تنها زنده پيدا كند بلكه همان جايي هم پيدا كند كه سرنخي برايش يافته كه بيست و پنج سال پيش انجا اسير بوده اند..اگر نامش اميد است و نه حماقت ايا به او اين اجازه را ميدهد كه جان چندين انسان(سروان چيني و سربازانش كه وظيفه شان حفاظت از ورودي شهر است و در نتيجه كل شهر شانگهاي) را به خطر بيندازد.
يك جورهايي چنان بي اهميتي در اين موارد است كه به نظر ميرسد ايشي گورو كاملاً با تدبير اين نحوه از نوشتن را انتخاب كرده است.حالا چه تدبيري نميدانم!!
بخش هاي خوب كتاب هم شامل لندن ويكتوريايي و شانگهاي دو چهره (مهاجر نشين و زاغه نشين و حلبي اباد) و چپاول شدن يك ملت به دست يك ملت ديگر است..كريستوفر در ميان راه پيدا كردن پدر و مادرش حس ميكند كه هويت خويش را كم كم از دست ميدهد و قصد رها كردن ان را دارد و فقط به دليل يك سرنخ در اخرين لحظه كارش را به پايان ميرساند..در انتها ماجرايش با مادرش (به دليل افشا نشدن داستان توضيح بيشتر نميدهم) احتمالاً نتيجه اي است كه بعد از تمامي مشكلات به ان دست پيدا ميكند..اينكه مشكلات لاينحل را همان جايي كه هستند رها كنيد..
بعد از همه صحبتها گره گشايي اخر داستان محكم و شوكه كننده بود..


مشاهده لینک اصلی
شیوه‌ای ک در @بازماندۀ روز@ موفق بود و در @هرگز رهایم نکن@ قابل قبول، این جا دیگه تکراری بودن و تک صدایی بودن خودش رو نشون می ده. همۀ رمانهای این نویسنده یک شیوۀ روایت دارند: بیان افکار شخصی، بعد مثال: @به نظرم این قضیه به ماجرای قوری های گل گلی ارتباط داشت@ (مثلاً) و بعد یکی دو صفحه سر کار می‌مانی تا بالاخره داستان قوری های گل‌گلی رو بگه. مثل فیلمی لبریز فلاش بک، فلاش بک هایی که از پنج دقیقه قبل صدای راوی مطالبی رو راجع به بار احساسی، اخلاقی، و فلان و بهمان خصوصیتش می‌گه. بعضی قسمتهای داستان فوق العاده غیرمنطقیه؛ مثل اون جایی که وسط جنگ دو تا کشور گیر داده به فرماندۀ پادگان مقاومت که تا کوچۀ فلان همراهیش کنه- و فرمانده هه هم گوش می کنه-انگار نه انگار که جنگه. الان که دارم می نویسم این قدر ضعفهای رمان رو حس می کنم که می رم سه تا ستاره م رو به دوتا تغییر بدم. اون یه دونه ستاره هم به افتخار محلۀ هزارتوی شانگهایه و بس.

مشاهده لینک اصلی
اولین چیزی که من در مورد این کتاب متوجه شدم این بود که صدای روایت - متعلق به کریستوفر بنکس، یک کارآگاه موفق در دهه 1930 انگلستان، بسیار شبیه استیونس، شخصیت اسحاق گوره باقی مانده از روز است. در حالی که در ابتدا این را به من کشید (من دوست داشتم باقی مانده از روز)، من به زودی شروع به پیدا کردن آن offputting. من تصور می کردم صدای استیونز منحصر به فرد بود، بنابراین کمی ناامید شدم تا ببینم که آنچه که من تصور می کردم، نقاطی از این شخصیت هستند، در واقع ویژگی های سبک نویسندگان خود هستند. این طرح، کریستفورد را از دوران کودکی خود به یاد ماندنی در حل و فصل بین المللی شانگهای، به ارمغان می آورد، که در اوج بازگشت به همان منطقه به عنوان یک بزرگسال است. ما یاد می گیریم که چگونه کریستوفر ها از دست دادن والدینش - که ظاهرا ربوده شده - در سن جوانی به وسواس در حل اسرار منجر شدند، و در نهایت منجر به موفقیت او به عنوان یک کارآگاه شد. در اوج کارش، او به شانگهای می رود تا تلاش کند کشف کند که چه اتفاقی برای پدر و مادرش افتاده است. پیدا کردن مکان های مورد علاقه جوانان او بسیار تغییر یافته است، نیاز به طور فزاینده وسواس خود را برای حل رمز و راز او را بیشتر و بیشتر به یک منطقه جنگی، ارائه به اوج طوفان برجسته. Christoph شخصیت بسیار جالب است، اگر نه کاملا دوست داشتنی است. تقریبا بلافاصله آشکار است که او یک راوی غیرقابل اعتماد است، هر دو به معنای سنتی (او چیزها را از خواننده نگه می دارد) و به شیوه های غیر معمول تر (او واقعا به نظر نمی رسد به رسمیت شناختن یا درک درستی از چیزها خود). واضح است که به ناظری از داستان او که تمام حقیقت را نمی گوید، اما به سرعت مشخص می شود که آنچه که او واقعا فکر می کند به یاد می آورد، مثلا در رابطه با وضعیت او در میان دوست دخترش به عنوان یک پسر، دقیق نیست عدم اطمینان دوگانه هر دو جذاب و گیج کننده است. مشکل این است که در نهایت، بسیاری از رویدادهای قطعه فقط به نظر نمی رسد با هم به طور کامل حل و فصل - Kristifers وسواس کودکی با پیدا کردن پدر و مادر او منجر به دنبال حرفه ای به عنوان یک کارآگاه و در نهایت تبدیل شدن به یک شکل کلیدی در حوادث در شانگهای بعد در زندگی ؛ رابطه او با سارا، که به نظر می رسد بسیار عجیب و غریب است؛ اعتقاد مضحک او پدر و مادر خود را زنده و خوب است، نه به ذکر این واقعیت است که هیچ کس در اطراف او با این اعتقاد ناسازگار است. با وجود اینکه کریستوفر، به وضوح دروغین بود، انتظار داشتم که بعضی از اهداف شلوغ، اما خیلی ناامید کننده است که هیچ کدام به درستی توضیح داده نمی شود، از دیدگاه او یا به طور عینی. من فکر می کنم Ishiguro نویسنده عالی است، و اگر چه کریستوفرها صدای استیون را پشت سر می گذارد، روایت او را به تدریج او را یک شخصیت منحصر به فرد و قابل توجه در حق خود است. شاید شباهت بین این دو به این نتیجه برسد. و من می توانم قدردانی کنم که کریستوفر رمز و راز گذشته اش را باز نمی کند، کاملا نقطه ای است، اما من هنوز در پایان احساس نارضایتی می کنم. من از خواندن کتاب لذت بردم، اما در نهایت تصور می کردم که Id یک سفر انجام می دهد که نه من و نه شخصیت اصلی آن را دیده ام و نه آموخته ام.

مشاهده لینک اصلی
من خوشحالم که می گویم فقط یکبار توسط کتاب Kazuo Ishiguro نا امید شده ام. @ Never Let Me Go @ یکی از بهترین چیزهایی است که تا به حال خوانده ام، وWhen We Have Orphans @ is not far behind. کریستوفر بنکس در دوران کودکی غم انگیز، به نظر می رسد، برای تبدیل شدن به یک کارآزمایی برجسته در بریتانیا برسد. این اجازه می دهد تا او را به حلقه های اجتماعی نخبگان کشور دسترسی داشته باشید، اما روشن است که تعداد کمی از مردم کریستوفر بسیار راحت هستند. به عنوان یک کودک، این افراد پدر و مادرش بودند، عمو فیلیپ، دوست خانوادگی، و همسر آکیرا دوران کودکی. زندگی در شانگهای، کریستوفر (توسط پفین توسط بزرگسالان در زندگی او خوانده می شود) و آکیرا در انواع فانتزی ها بازی کرد. اما هنگامی که پدر کریستفورا در یک راه صعود به کار خود ناپدید شد، مسائل جدی جدی گرفت. در آکیراس، دو نفر شروع به حل و فصل رمز و راز ناپدید شدن آقای بانک ها می کنند. کریستوفر با کارآگاهان و کارآگاه کار می کند. این کتاب نمونه ای از سبک اسحاقورو است که با فلسفه های مکرر آن، زبان ساده و راوی اول شخص جذاب است. کریستوفر به عنوان یک شخصیت جذاب، پیچیده و گیج کننده است. به رغم شهرت مشهور قهرمانانه او، به نظر می رسد موضوع مضحک دوره ای است. مردم شروع به سرزنش او برای حل نشدن @ وضعیت در شانگهای نمی کنند. وقتی او پیشنهاد می کند که به بخش دختر یتیم تبدیل شود، ابتدا با شک و تردید سرد مواجه می شود. با این حال همه این حوادث در نهایت به صورت دوستانه حل و فصل می شوند. کافی است آن را بگویم، با کریستوفر بنکس بیش از آنچه که ممکن است شما باور داشته باشید، بیشتر پیش می رود. این است که پس از همه، یک جهان که در آن کارآگاهان مشهور هستند. جستجوی ادامه یافته برای پیدا کردن والدین خود در شانگهای سخت و دلهره آور است، اما Ishiguro هرگز ما را بیرون کریستفورد می برد تا همه چیز را با هم هماهنگ کند. این به من یادآورA Pale View of Hills @، که در آن کمی خواننده را نیز در تاریکی می گذارد، شاید بتواند این راز را بیاموزد، اما به منزله معلوم نیست که چگونه این کار را انجام دهد. این کتاب های بزرگ برای بحث در مورد، و من منتظر فرصتی برای بحث در مورد @ هنگامی که ما یتیم خانه @ با کسی بودیم. این یک کتاب فوق العاده و مرموز است که بسیار توصیه می کنم.

مشاهده لینک اصلی
من به نسخه صوتی این کتاب گوش می دادم و فکر می کردم فصل ها را از دست داده بودم یا من تا به حال به نوعی نسخه کوتاه را به دست آورده بودم چون طرح هیچ تاثیری نداشت. به همین ترتیب، از طریق صوتی، کتاب را گرفتم و آن را خواندم، و بعد دوباره خواندن آن را شروع کردم، نه به خاطر آنکه من آن را دوست داشتم، بلکه به این دلیل که هرگز چنین کارهای عجیب و غریبی را که از داستانهای عجیب و غریب خواندی را خواندم. من هنوز در حال از دست دادن هستم آیا این تاتیر در امپریالیسم بریتانیا بود؟ آیا این یک فانتزی بود؟ من فکر کردم که یکی از آن مسخره بود: @ و پس از آن من بیدار شد! @ endings. داستان در شانگهای واقع شده است که کریستوفر بنکس با پدر و مادرش در یک سکونت بریتانیا زندگی می کند تا زمانی که در سن 9 سالگی به اسرارآمیز یتیم شده و برای زندگی در انگلستان زندگی می کند. سبک سرسامآور روایت روایت نیز به نظر می رسد مانند یک طنز از نویسندگان بریتانیایی: همه این معرفی ها و توضیحات باور نکردنی طولانی به نظر می رسد: @ من همیشه آن را در نظر داشتم؛ در حقیقت، من آن را بیشتر یا کمتر فراموش کردم آن را کاملا در زمانی که چند سال پیش، به احتمال زیاد، چیزی اتفاق افتاد که منجر به من نه تنها آن را به یاد می آورند، بلکه برای اولین بار متوجه اثرات عمیق از آنچه که من شاهد آن روز بود . @ zzzzzzzzzzzzzzzzz اما گناه واقعی این کتاب این است که شخصیت اصلی یک خدای متعصب خجالتی است. پس از اینکه در انگلستان پرورش می شود، او یک کارآگاه معروف می شود و یک روز تصمیم می گیرد که برای رفع آدم ربایی پدر و مادرش به شانگهای بازگردد. در حال حاضر 1937 و آغاز جنگ ژاپن با چین (20+ سال پس از پدر و مادر ناپدید شد). بانک ها به شانگهای می رسند و توافق کلی در حل و فصل انگلیس وجود دارد که او نه تنها برای نجات پدر و مادرش است، بلکه در انجام این کار برای جلوگیری از افزایش هرج و مرج در جنگ است. هرگز سوال یا توضیحی درباره نحوه اتصال دو نفر وجود ندارد. او متقاعد شده است که والدینش در یک خانه در وسط منطقه جنگی اسیر شده اند و تلاش می کنند تا آنها را هر چقدر هزینه زندگی چینی ها و / یا ژاپنی را آزاد کند آزاد کند. نکته جالبی که من می توانم توصیف کنم. و این خشمگین بود زیرا من احترام زیادی برای اسحاقورو داشتم، اما او زمانی که این را نوشت، باید توهم داشته باشد.

مشاهده لینک اصلی
هشدار! SPOILERSIm مطمئن نیست که چه چیزی در مورد این کتاب بگوید. آن را به عنوان یک تقلید به خوبی نوشته شده در مورد یک داستان کارآگاه بچه خوانده، اما برای من، در نهایت موفق به بالا رفتن از بالا به اندازه کافی بالا به آن اجازه به من به طور جدی آن را. از آنجا که ما هرگز مطمئن نیستیم که چقدر می توانیم راوی خود را باور کنیم، دشوار است بدانیم چگونه احساس می کنیم. و ما با مواد بسیار بدی که می تواند احساس قوی را مطرح کنیم ارائه شده است. این مفهوم که کریستوفر بنکس برای سالهای طولانی از پدر و مادرش از دست داده است، به اندازه ای عجیب و غریب است. اما این واقعیت که در هر کجا که او می رود، هر کس دیگری از پرونده آگاه است و از جستجوی او به نظر من به عنوان یک نشانه ای برای باور به یک کلمه او گفت. حتی پذیرفتم که من هنوز مشکلی داشتم فرضیه اساسی به پایان چنین مسخره ای رسیده است، با این که یک مرد جوان کشف می کند - در میان وحشت از جنگ و آشفتگی در اطراف او - که در پایان جهنم خصوصی خود را همه چیز مربوط به جنس بود. شاید این امر به شیوه ای از وقایع در تمام دوران نمادین باشد. در نهایت، تریاک در قلب بسیاری از درگیری های واقعی در شانگهای در زمان رمان است، و لذت بردن از مرکز مرکز استفاده از تریاک است. اما این نمادگرایی به اندازه کافی برای ایجاد این کتاب واقعا برای من کار نمی کرد. من می خواستم یا یک داستان باورنکردنی با کم و کمتر، اختلافات. یا من می خواستم بینش های رضایت بخش را به شخصیت بدست آورم تا بتوانم رشدش را برای آنچه که بود، ببینم. اما معلوم نیست که مرد در انتهای کتاب ابتدا از پسران در ابتدا متفاوت است - یک پسر خیلی قدیمی که به نظر می رسد یک پسر معتبر است و یک مرد بسیار جوان به نظر می رسد مانند یک مرد معتبر. این فقط کیفیت نوشتن است و استفاده بسیار جزیی از جزئیات که باعث خواندن خواندن من شد و این به سه ستاره منجر شد.

مشاهده لینک اصلی
آره، این عالی نیست شاید اولین صفحات 50hill را لذت ببرم، اما زمانی که طرح شروع می شود، فقط یک ظلم می شود. این ستاره اضافی می شود زیرا من از 50 صفحه لذت بردم. حتی خود اسحیفورو فکر می کند این یک رمان ضعیف است. فقیر آن به طور کلی.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب وقتی یتیم بودیم


 کتاب انبار زغال سنگ
 کتاب هتل انتهای جاده
 کتاب عــطــر سرگذشت یک جنایتکار
 کتاب سامی کیز و هنر دغل بازی
 کتاب برف جنایت را پنهان نمی کند
 کتاب تابستان سیاه