کتاب یابنده نگهبان

اثر استیون کینگ از انتشارات ماهابه - مترجم: سمیه داننده-داستان معمایی

اگر می‌پرسید، هاگز می‌گفت شک دارد از داستان بدبختی یک دختر ۱۳ ساله تعجب کند چه برسد به این که شگفت‌زده شود اما شگفت‌زده شد. حیرت‌آور بود و او همه‌ی داستان را باور کرد؛ خیال پردازی هم نیست

وقتی حرف‌های تینا تمام شد، خیلی آرام شده بود. هاگز قبلا این منظره را دیده بود. شاید اعتراف کار خوبی باشد و شاید هم نباشد اما قطعا باعث آرامش می‌شود

در اتاق را باز کرد و هالی را دید که پشت میزش نشسته و با کامپیوتر بازی می‌کند. در کنارش یک کیسه پر از خوراکی دیده می‌شد که برای ۴ ساعت کافی بود. هاگز گفت «بیا تو، هالی. به تو نیاز دارد. آن‌ها را هم با خودت بیاور.»

هالی با احتیاط داخل شد. نگاهی به تینا سابر انداخت و به نظر می‌رسید از دیدن او خیالش راحت شده است. هر یک از دخترها یک شکلات برداشتند، که به نظر می‌رسید خیالش را راحت‌تر کرد. هاگز هم خودش یک عدد برداشت. به نظر می‌رسید سالادی که برای ناهارش خورده یک ماه پیش هضم شده و همبرگر گیاهی هم کافی نبوده. گاهی فکر می‌کند به رستوران برود و همه‌ی غذاهایی که داخل منو نوشته شده را سفارش دهد


خرید کتاب یابنده نگهبان
جستجوی کتاب یابنده نگهبان در گودریدز

معرفی کتاب یابنده نگهبان از نگاه کاربران
من تبدیل به نسبتا جدید به داستان داستان مهارت های SK است. اما من یک خواننده داستانی از داستان های جنایی است، بنابراین استفن کینگ به این سبک با آقای مرسدس شگفتی خوش آمدید. و من آن را دوست داشتم. این دومین کتاب است (سه گانه به وعده داده شده است) شامل بیل هاجز کارآگاه بازنشسته، هر چند تا ظاهر خود را نیمی از طریق داستان شما به سختی به آن باور کنید. با این حال، عناصر کافی از کتاب قبلی برای تداوم وجود دارد - همیشه روشن است که اسطوره و میراث آقای مرسدس در اینجا حضور دارد. من همیشه از کتابهایی که از نویسندگان استفاده می کنند لذت می برم و در اینجا ما معرفی می کنیم به John Rothstein داستانی که یادآور سالینجر است، چندین سال پس از دستیابی به موفقیت خود را از دیدگاه عمومی دور کرده است. کتاب سهبعدی او در مورد جیمی گل (SK احتمالا از کتابهای خرگوش آپدایک به عنوان مرجع خود در اینجا استفاده کرد) باعث وسوسه شدن شخصیت تاریک و خسته کننده به نام موریس بلامی شد که به دنبال یافتن راتستین به دنبال یافتن چهارم و شاید حتی یک پنجم، ماجراجویی. کافی است بگویم یک شمع یادداشت های Moleskin به دست آمده و توسط Bellamy پنهان شده است - که به سرعت دستگیر می شود و به مدت طولانی به دنبال تجاوز جنسی خشونت آمیز متعهد می شود. همه اینها در بخش بازکردن این کتاب پوشش داده شده است. بیش از 30 سال بعد، نوت بوک ها توسط پیت سائبرز پیدا شده اند که خانواده اش در موقعیت مالی بسیار بدی قرار دارد - بخشی از این که پدرش قربانی تراژدی آقای مرسدس شده است. چه اتفاقی می افتد از این نقطه جوهر داستان است. و داستان آن چیست؟ تشدید تنش و سرعت اقدام باعث افزایش عمیق تر ما در داستان می شود. Hodges به نظر می رسد و یکی دیگر از اکو از تراژدی آقای مرسدس معرفی شده است. Bellamy، البته، دفترچه یادداشت را فراموش کرده و به دنبال آزادی از زندان است. این همه برای یک برخورد کبیری طراحی شده است. این کار به شکلی عالی انجام می شود و به نظر من حتی بیشتر از کتاب قبلی نیز چسبیده است. مطمئنا، برخی از انتقادات مربوط به اقدامات انجام شده را می توان در این کتاب مطرح کرد، همان گونه که تعدادی از بازرسان مربوط به آقای مرسدس اعلام کردند. اما یک بار دیگر، همه ادیان می گویند این است که من در داستان کاملا پیچیده شده بودم، در یک روایت باشکوه بافته شده نفوذ کرده بودم که بی رحمانه به نتیجه ای عالی رسید. من وقت نداشتم یا تمایل به دوم داشتم حدس می زنم چرا مردم کاری انجام دادند. برای من همه این کارها خیلی خوب انجام شد و من چیزی را عوض نکردم. شاید تنها یادداشت جرارد برای من درست در انتها باشد و به طور مستقیم با نتیجه این نخ خاص ارتباط نداشته باشد، اما شامل سرنوشت اصلی تهیۀ بدبختی است در آقای Mrecedes. من در اینجا بیشتر توضیح نمی دهم، بلکه به شما اجازه می دهد قاضی خود باشید، اگر شما این کتاب را بخوانید. اگر شما یک عاشق یک داستان خوب هستید، باید این کار را انجام دهید. به عنوان یک نکته آخر، Id به تمام طرفداران کتاب های صوتی می گوید که این یکی از مواردی است که رسانه ها به طور کامل کار می کنند. آیا پاتون (که همچنین آقای مرسدس خوانده است) فقط صدای گریه درست دارد تا داستان را به زندگی تبدیل کند. زمین، لحن و سرعت او کاملا کامل است. بنابراین اگر شما صوتی را دوست دارید، قطعا راه رفتن به این یکی است.

مشاهده لینک اصلی
آیا من ذکر کردم که چقدر دوستت دارم برای دیدار استفان کینگ؟ ببینید او زندگی من را عوض کرد بدون او، نمی توانم یک خواننده، نویسنده یا یک معلم انگلیسی / خلاق نوشتن باشم. و من همچنین وقتی که من چهارده ساله بودم، اعتماد به نفس خود را نجات دادم و متقاعد شدم که من عجیب نیستم. بنابراین، آره، برای من خاص است. اما از آنجا که این یک بازبینی کتاب است، در اینجا چیزهایی که من اخیرا درباره شاه به چشم میخورد (و در نظر داشته باشید که کتابهای قدیمی او - SALEMS LOT، THE DEAD ZONE و STAND، به نام فقط چند نفر - در میان من هستند رمان های مورد علاقه تمام وقت): - هنوز هم بهبود می یابد. پادشاه چه اتفاقی می افتد زمانی که یک استعداد نسلی نشان دهنده ی وفاداری ناپذیر به هنر خود است. - توصیف او همانطور که همیشه، و از بسیاری جهات، آن ظریف تر است. به عنوان مثال، موریس بلامی، یک تبه کار جذاب است. هنگامی که شما او را خوانده اید، پادشاه آن را آسان می کند که شما فراموش کرده اید که موریس پیچیده و پیچیده است. اما پادشاه به طور کامل در Bellamy ساکن است که حتی توجیه پیچیده تر از یک اقدام فریبنده به نظر شما معقول است ... زیرا شما در حال خواندن آن شخصیت هستید. این یک توانایی خارق العاده است .-- او هنوز هم می تواند ما را در روده پانچ کند. مراسم افتتاحیه FINDERS KEEPERS را ببینید. خوب فریب دادن گرمی من فکر نمیکنم که تا زمانی که چیز تمام شود نفس کشیدم نه تنها به خاطر اینکه من از آنچه اتفاق افتاده بود وحشت زده میشدم، بلکه وقتی که اتفاق میافتاد، تصور میکردم میتوانم احساس کنم پادگانهای سخت سفیدپوست در جایی در مجاورت ناف من پادشاه هنوز هم می تواند از بهترین آنها خسته شود. بهتر از بهترین آنها، در واقع. - من واقعا شخصیت های او را دوست دارم زیرا * او * واقعا شخصیت های او را دوست دارد. بیل هاجز پیت سابیر. جروم و هالی. پادشاه عمیقا در مورد این افراد با اعتقاد و احترام مراقبت می کند و در نتیجه من نمی توانم متعجب شوم که آیا یکی از آنها در حال حاضر به اتاق نوشتن من می آید. در واقع - اوه، هی بیل! من نمی دانستم که شما متوقف شده اید! با عرض پوزش در مورد لباس پوشیدن و همه چیز، اما - اما آن چه بود؟ آه، شما نگران این خزش قفل شده در بخش بیمارستان، آره؟ آره منم همینطور. من احساس می کنم که برادی هارتسفیلد هنوز با ما کار نکرده است. به طور خاص ... و من متناقض می کنم این را بگویم چون شما می دانید چقدر من شما را دوست دارم، بیل، اما ... احساس کردم برادی با شما * به طور خاص انجام نمی شود. من نگران تو هستم. من می خواهم شما را از طریق گناه خود کار کنید و ببینید مرد بزرگی که می بینم. من می خواهم یک بار و برای همه برادوی پیروز شوید. من حدس می زنم بهتر است به خواندن END OF WATCH بفهمم که آیا این اتفاق می افتد ...

مشاهده لینک اصلی
اگر هر چیزی، کتاب دوم در بیل هجز سه گانه بهتر است، اما نه به این دلیل که بیل نمی شود تا بعدا در داستان. در حقیقت، من آن را دوست داشتم، زیرا شخصیت ها بسیار زنده و جالب بود و بیشتر از هر رمان دیگر King، من احساس می کردم که وقوع رویدادها به زیبایی به چشم می خورد. مانند Misery در آن جا وسواس واقعا خسته بود اما کمی بیشتر می شود ما را به یک اتاق خواب بسته محدود نمی کند، بلکه بیش از سی و پنج سال، چند نوع طرفداران وسواس و یک نویسنده نوعی Salinger که برای ارزش نوشته های پنهانش کشته شده است بسیار عالی عمل می کند. پادشاه راهی برای رسیدن به سر و دلایل بدبختی و بیگناهان دارد. موریس به اندازه برخی از شخصیت های پادشاه خیلی بد است، اما به اندازه کافی مانند کتاب ما نمی گوید که سحر همدردی کارهای شگفت انگیزی دارد. البته، من فقط پیت را دوست دارم او احساسات را در داستان می آموزد، و بیل و خدمه برای به حداقل رساندن روز، به نوعی می آیند. :) یک داستان عالی است و واقعا خوب عمل می کند. :) بسیار کمی از چیزهای کلیدی در اینجا وجود دارد. در عوض، فقط یک داستان عالی است، و در حال حاضر فقط یک اشاره کوچک و کوچک از فراطبیعی است. من خندیدم.

مشاهده لینک اصلی
نگهبانان FINDERS دومین کتاب در Stehen King MR است. سه گانه MERCEDES که با یک سفر به سال 1978 آغاز می شود و یک تهاجم خانه وحشتناک توسط موريس بلامي قاتل ناقوس و سپس به سال 2010 با داستان گنجینه ی خالی و خانواده ای که نیازمند آن است، سرانجام به سمت بازنشستگی هودز کارآگاه پلیس (و همتایان) و اتصال به MM.But، جایی که برادی هارتسفیلد، عامل قتل عام مرکز شهر است که این کل کابوس را آغاز کرد ؟؟؟ به یاد داشته باشید چه اتفاقی برای او افتاد؟ (مشاهده اسپویلر) [خوب، ما او را به طور منظم در بیمارستان کاتاتونیک خود در کلینیک آسیب مغزی آسیب دیده همراه با هودز کارآگاه که معتقد به نظر می رسد ممکن است بیش از شما فکر می کنید بیشتر در طبقه بالا است. (مخفی کردن اسپویلر)] در حالی که من از این رمز و راز جرم و جنایت قاتلانه بیش از MM لذت بردم، برخی از قسمت های نسبتا کند در مورد اواسط وجود دارد، اماOh هیچ! @ لحظات وجود دارد نیز وجود دارد، البته، چند کراوات به دیگر کتابهای پادشاه به عنوان حقیقت است. همانطور که برای کتاب 3، برای من، آن را تا به حال یک گام بزرگ ستون فقرات در سمت تاریک و وحشت زده شده است. نمی تونم صبر کنم

مشاهده لینک اصلی
بر خلاف بسیاری از طرفداران پادشاهان، من آقای مرسدس را دوست داشتم. پس از این که از راه خارج شد، این پنج ستاره برای من خوانده شد اگر پادشاه آن را بخشی از سهگانه هاجز نبود. من اصلا فکر نمی کردم که هگز، هالی یا جروم برای این داستان مورد نیاز بودند. نه تنها آنها مورد نیاز نبودند، بلکه تقریبا حواس پرتی بودند. پادشاه به نظر می رسید دست به این کار بزنند. موریس و پیت شخصیت های فوق العاده ای بودند. داستان های درخشان آنها به تنهایی بیش از اندازه کافی بود. با پدر پتس بخشی از میراث آقای مرسدت هستم اما از جمله یابنده های نگهدارنده احساس راحتی می کنم. تمام علائم تجاری کلاسیک کلاسیک در این دو آشکار است. لب قرمز موریس، فورا چهره اش را در ذهن من ایجاد می کند. Petes تقریبا @ nonness @ زیرا او بسیار بالغ، هوشمند، مراقب است. پیت واقعا مرد واقعا خوب است. پادشاه می تواند ما را از عشق و نفرت برانگیزد و به همان اندازه با تلاش ظاهری کمی از او بخواهد. این کاراکترها به همین دلیل است که او را می خوانم! از آنجا که این هیجان انگیز است، من نمی خواهم بیش از حد دور بمانم، اما می توانم بگویم که این کتاب کمی نزدیک به خانه شده است. من دوست دارم فکر کنم هرگز نمیتوانم کم کم Annie Wilkes یا Morris را برای اصلاح نویسنده نویسندگان مورد علاقه خود بگیرم، اما در عین حال می توانم بیش از آنکه ناامیدی موریس را درک کنم. Clarice Starling از Clarice Starling می ترسد از توماس هریس، همه به نام عاقبت. من تصور می کنم که من در مورد این شخصیت احساس می کردم همانطور که موریس در مورد جیمی طلایی احساس کرد. اگر بعد از مرگ هریس متوجه شدم که یک کتاب دیگر وجود دارد که ستارلیگ را به مردی باشکوه که در «سکوت اسبها» ساخته شده است، بسیار داغ می کند تا دستانش را بر روی آن بریزد! در عین حال من به یاد ناامیدی احساس می کنم وقتی که من شنیدم کالین مک کولو درگذشت. من در میزم در محل کار بودم، فقط از طریق خوراکهای خبری در حال مرور بودم و بم! من این تیتر را دیدم، تلفن را گذاشتم و خیلی سخت گریه کردم، واقعا مثل یک کودک نو پا بودم. دوستم به اداره رفت و فکر کرد پدرم که بیمار بود، فوت کرده بود. احساس کردم مسخره است هیچ خواننده ای نیست، بنابراین واقعا نمی توانست درک کند، اما این منجر به کاهش غم و اندوه من نشد. من، به معنای واقعی کلمه، از دست رفته بودم. من نمی توانم خودم را تصور کنم که روزی که استفان کینگ می میرد. می دانم که هرگز داستان جدیدی از او نخواهم خواند فقط قلب من را شکست. برای گرفتن بیشتر چه کاری باید انجام دهم؟ من خجالت می کشم تا آن را بیش از حد در نظر بگیرم من در مقیاس کوچک با موریس شناسایی می کنم. با این حال، به نظر می رسد فکر می کنم من بیشتر شبیه پیت وknow هستم که واقعا اهمیت دارد. @

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب یابنده نگهبان


 کتاب انبار زغال سنگ
 کتاب هتل انتهای جاده
 کتاب عــطــر سرگذشت یک جنایتکار
 کتاب سامی کیز و هنر دغل بازی
 کتاب برف جنایت را پنهان نمی کند
 کتاب تابستان سیاه